سهم ۲۵ درصدی تعاونیها در ۳ دوره ۵ ساله محقق میشود
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۲۷۳۸۱
به گزارش قدس آنلاین، سهم ۲۵ درصدی تعاونیها در اقتصاد موضوعی است که از سالهای قبل در حال پیگیری است. این موضوع از برنامه پنجم توسعه و حتی پیش از آن مطرح بوده در حالی که برنامه ششم توسعه هم به پایان رسیده و برنامه هفتم به زودی وارد فاز اجرا میشود اما همچنان این عدد از سوی دولتمردان در حال تکرار است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیش از ۲۰۰ هزار تعاونی در کشور ثبت شده که از این تعداد بیش از ۱۰۰ هزار تعاونی فعال است. دلیل تفاوت در اعداد این است که برخی تعاونیها پروژه محور بوده و در مقطعی تشکیل و پس از پایان پروژه فعالیت این شرکتهای تعاونی نیز به پایان میرسد.
پس از سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی و تاکید شدن بر فعالیت بخش تعاون در اقتصاد که در برنامه پنجم توسعه مطرح شد؛ در یک دهه گذشته شرکتهای تعاونی مغفول ماندند و به فراموشی سپرده شدند به طوری که در سال ۱۳۹۱ بیش از ۱۳ هزار تعاونی در کشور تشکیل شد که این عدد سال به سال کوچکتر شده و در نهایت در سال ۱۳۹۹ کمتر از ۳ هزار شرکت تعاونی در کشور شکل گرفت.
اتاق تعاون ایران برای تحقق سهم ۲۵ درصدی تعاونیها در اقتصاد چه برنامهای دارد؟ بهمن عبدالهی، رئیس اتاق تعاون ایران در پاسخ به این پرسش به مهر گفت: انتظار ما این بود که سهم ۲۵ درصدی تعاونیها خیلی زودتر از این محقق شود و عدم تحقق آن به عوامل متعددی بر میگردد.
وی ادامه داد: متأسفانه در یک دهه گذشته و در دولتهای قبل توجهی به توسعه بخش تعاون و اجرای سند توسعه آن نشد؛ بنابراین دچار عقب افتادگی سنواتی شدیم.
رئیس اتاق تعاون ایران اظهار کرد: در دولت سیزدهم سند توسعه تعاون مورد بازنگری قرار گرفت و به تمام نهادها ابلاغ شد؛ به این ترتیب نهادها مکلف به اجرای سند شدند.
وی افزود: همچنین نهادهای مکلف باید به شکل دورهای گزارشهای پیشرفت کار را به دولت ارائه دهند.
بازه زمانی تحقق سهم ۲۵ درصدی تعاونیها
عبدالهی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه اتاق تعاون ایران به عنوان متولی این موضوع، پیگیر مساله است، گفت: امیدواریم با اقدامات انجام شده بتوان رشد خوبی را هر سال در این حوزه رقم بزنیم.
وی عنوان کرد: حتی اگر نگاه خیلی خوشبینانهای نداشته باشیم شاید بتوان در ۳ دوره ۵ ساله به این هدف دست یافت.
رئیس اتاق تعاون ایران درباره برنامههای این اتاق در خصوص تحقق سهم ۲۵ درصدی تعاونیها در اقتصاد، گفت: بر اساس احکامی که در سند توسعه تعاون وجود دارد تقریباً ۲۱ نهاد اجرایی کشور مکلف به انجام تکالیفی شدهاند. در صورتی که این تکالیف به موقع و به طور دقیق اجرا شود به طور قطع توسعه بخش تعاون با سرعتی که انتظار داریم پیش خواهد رفت.
منبع: خبرگزاری مهرمنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: بخش تعاون اقتصاد قانون اساسی اتاق تعاون ایران سهم ۲۵ درصدی تعاونی ها تعاونی ها در اقتصاد اتاق تعاون ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۲۷۳۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
در مطلبی که چند سال قبل با عنوان " آموزش فرزند یا فرزندکُشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد، مقایسهای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت میپذیرد که به نظر نویسنده فاجعهبار است چون در گذر زمان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکردهاش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده و در واقع کودکیاش به تاراج رفته بود! از این رو 7 نکته را در زیر یادآور میشوم:
۱. اگر پدران سنتزده ما خطاب به معلمان میگفتند " گوشت فرزندم مال تو استخواناش مال من! " ؛ این روزها خیلی از والدین مجوز شدیدتر برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش